و همینطور آریا و کاتلین

ساخت وبلاگ
می‌دونی عزیزم، دوست دارم بتونم چیزی بگم که آرومت کنه. که این روزها رو یکم قابل‌تحمل‌تر کنه. نمی‌تونم بگم که درست می‌شه، نمی‌تونم بگم که بهش فک نکنی، نمی‌تونم واقعا چیزی توی این مایه‌ها بگم. نه خودم تح و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 190 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

مامان من دقیقا برترین مادر دنیا نیست. حتی نزدیک به اون هم نیست. در حدی که قبلا گفتم، اگه قرار باشه، ذره‌ای شبیه حسی که من گاهی اوقات به مامانم داشتم، دخترم به من داشته باشه، دوست ندارم مادر باشم. اما و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 210 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

این شکلی نیست که من نتونم صبر کنم برای چیزی. این شکلیه که من اصلا با مفهوم صبر در قدم اول آشنا نیستم. اولین روزهایی که با فرزانه بودم، یک بار توی اتاق دیتای زیرزمین، که نور روی زمینش میفتاد، ازش پرسید و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 184 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

یک مسئله‌ای پیش اومده، و بابتش ناراحتم، و استرس دارم. می‌نویسم که شاید بتونم یکم بهتر فکر کنم. ۱. زیست‌شناسی. نیاز به شناختن عمیق من نیست حقیقتا. من عمیقا شیفته اینم که بدونم توی سلول چی می‌گذره، هورم و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 187 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

یک بار هم گفتم که دوست ندارم به هیچ وجه شبیه مامانم باشم. بذار یکی از دلایلش رو بگم؛ این که هیچ‌وقت جایی نبود که بتونی بهش پناه ببری. یعنی من خیلی از افراد رو دیدم، که وقتی ناراحتند، با مادرشون حرف می و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 181 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

می‌دونی عزیزم، مشکلم اینه که خیلی از همه‌ی این‌ها، در واقع تقصیر من بود. توی این مدت، خیلی خیلی وقت‌ها، کاملا بی‌توجه بودم. یک بار در وصف یک نفر، به فرزانه گفتم که «خودخواه نیست، ولی خودمحوره.» انگار و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 181 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

داشتم می‌گفتم که توی زندگی هر فردی، یک سری وقت‌های خوبی هست که خیلی تلاش می‌کنه و می‌خونه و از خودش راضیه و وقت‌های خیلی خیلی بیش‌تری هست که یک مشکلی وجود داره، و تلاش خیلی زیادی نمی‌کنه، یا حتی اصلا و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 190 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

فکر کنم می‌تونم از این شروع کنم که خونه‌ام، شب با صبا در حین ویدئویی که از یوتیوب گذاشته بود، می‌خوندم و این خیلی شبیه خونه بود. با هم راجع به صورت‌های فلکی حرف زدیم و مامان رو مسخره کردیم و خندیدیم. و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 199 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

با صبا کلا زیاد حرف نمی‌زنم در حالت معمول، ولی به هر حال نصف حرف‌هامون به مهرسا برمی‌گرده. امروز که داشتم از پله‌ها پایین میومدم، یاد هزاران دفعه‌ای افتادم که مهرسا رو -از وقتی که یکی دو ماهش بود، تا و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 219 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00

یک صحنه از زنان کوچک بود که من رو عمیقا ترسوند. این شکلی بود که مگ، که با مرد مورد علاقه‌اش که معلم بود و فقیر بود، ازدواج کرده بود و بعد از مدت‌ها، یک چیزی که قیمتش بالا بود، خریده بود و پشیمون شده ب و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 181 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:00